دیشب دوباره تلفنم زنگ خورد و شماره نداشت . زده بود Private . معمولا وقتی اینطوری تلفنم زنگ می خورد یا سمیه می تونست پشت خط باشه یا میترا .
- الو ؟ ( مکث کردم تا صدام به اونور برسه . می دونستم تلفن از خارج کشوره )
- سلام جواد ! منم ! زنگ زدم ازت حالتو بپرسم !
میترا بود ... مکالمه ما دو سه دقیقه طول کشید . دو سه دقیقه ای که هزینه اش برام معلوم و ملموسه . مکالمه ای که می تونست بدون هیچ هزینه ای با اینترنت انجام شه ... یه آدم تو شرایط من ، یه آدم تو شرایط میترا ... نمی دونم چرا بعضی از آدما خیلی خوبن . هنوز که هنوزه هیچ دلیلی نمی تونم پیدا کنم ، واسه کارایی که میترا در حقم کرد ، سال گذشته . انسانیت ، دوستی ، ایثار ، هرچی که اسمشو می ذاری ... برای من خیلی عزیز و ارزشمنده ... و هنوزم ، میترا ...
برای میترای عزیز : دلم برای دیدنت یه ذره شده . از پارسال تا حالا . وقتی فکرشو می کنم که به اومدنت چیزی نمونده ... دلم خیلی شاد می شه ... ممنونم از اینکه حضور داری ... میترای صخره ها ... رفیق ترین من ...
تو همیشه می دونستی که چطوری اشکمو در بیاری
آیا هیچ وقت ازت پرسیدم که چرا ؟
انگار که دیگه نمی خوای بهم آسیبی بزنی
فقط سعی نکن که منو درک کنی
چون که جملاتت کافی نیست ...
تو و رفیقات همیشه به من می خندین
اما اشکالی نداره ... اشکالی نداره ...
بدون که دیگه خنده ای در کار نیست
وقتی که دیگه نیستم
و هیچ اشکالی نداره ... اگه برم و نباشم ... آرامش خاطر دارم ...
( از ترانه ی Give in to me )
در کناری از خانه ی من ٬ اتاقی است سرد و آبی
تخت و گیتار کهنه ی من ٬ عکس یک زن به دیواری
زنی زیبا روی و خندان ٬ یار من بود او دورانی
حالا من ماندم و من ٬ گیتاری و سیگار و تنهایی
عشق من رفت به تن خاک ٬ طعم شب نیست جز بیداری
ای عکس خندان بشنو از من ٬ خواهمت دید روزگاری
دیگرم نیست نای ماندن ٬ پایان آواز آغاز رفتن
چاقویی پنهان ته گنجه ٬ دست های سردم ٬ رگهای سبزم ...