گرگ

مرد را دردی اگر باشد خوش است - درد بی دردی علاجش آتش است

گرگ

مرد را دردی اگر باشد خوش است - درد بی دردی علاجش آتش است

ماه روشن

اومدی مثل یه رویا

تو شبای بی ستاره ام

نرو دیگه ماه روشن

تا ابد بمون کنارم


تو شدی دار و ندارم

شدی مرهم واسه دردام

به تماشات که نشستم

شده بودی همه دنیام


- ببین من که فکرم به جایی قد نمی ده چی کار کنم برات . ولی فول می دم اومدی سعی کنم حسابی بهت خوش بگذره این دفعه .

- همیشه خوش می گذشته. ایندفعه هم میگذره دیگه !

- واقعنگ ؟

- آره . من دلم بابا هوس کرده! ایندفعه باید یه روز بابای من شی بریم واسم عروسک بخری.

- چسب !


دیوونگی هم عالمیه ... چند وقت دیگه میترا میاد و قراره من بابا شم 

درمان

بوی عیدی بوی توت
بوی کاغذ رنگی
بوی تند ماهی دودی وسط سفره ی نو
بوی یاس جانماز ترمه ی مادربزرگ
با اینا زمستونو سر می کنم
با اینا خستگی مو در می کنم

" گرگ برای گرگ بودن باید که تنها باشه ، هیچ چیز تقصیر تو نیست ... طبیعت تو اینطوریه ... تو نمی تونی که یک نفر رو دائم در زندگی خودت جا بدی ... این نه خوبه نه بد ، تو فقط متفاوتی ... گرگ من زخمیه و باید که خوب بشه ... من دوست دارم گرگم رو نوازش کنم و دوباره گرگم گرگ بشه ... تنهایی تو قابل شکستن نیست ، اما من گرگم رو همیشه دوست دارم و تیمارش می کنم ..."

شادی شکستن قلک پول
وحشت کم شدن سکه عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تا نخورده ی لای کتاب
با اینا زمستونو سر می کنم
با اینا خستگی مو در می کنم

حرفهات منو به فکر فرو می بره ... می دونی احساس بدی ندارم ... اگه بخوام عادلانه به قاضی برم می بینم که خق با توست ... من نمی تونم که کسی رو دائماً تو زندگیم راه بدم ... جنس من اینجوری نیست ... و چه خوب که تو اینو تفاوت می نامی ... ای کاش واقعاً ته دلت معتقد باشی که این تفاوته و خوب و بد نیست ... ایمان دارم که همینطوره ... تو همیشه دل و زبونت یکیه ...

فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیاه
شوق یک خیز بلند از روی بته های نور
برق کفش جفت شده تو گنجه ها
با اینا زمستونو سر می کنم
با اینا خستگی مو در می کنم

به اعتقادات قلبیم رجوع می کنم ... آیا خدا برای بوسیدن کسی که دوستش می داری تورو می سوزونه ... آیا خدا برای دیدن زیبایی کسی که دوستش می داری با تو قهر می کنه ... اگر خدایی که می گن هست اینه ، من سراغی توی قلبم از این خدا ندارم ... جان لیلی تورو صدا می کنم ... به نام بوسه های مهر انگیز ، به نام زیبایی های نفره فام ... I'm in love with you leili , jaane leili , my jaane leili ، خودمو جای تو می ذارم و از بالا به بنده هام نگاه می کنم ... چه دلیلی داره ... چرا نباید ... چه دلیلی داره ... نه جان لیلی ... تو اینطوری نیستی ... تو خوبی ...

----- بخش 2 ، لیلی ... جان لیلی ...

دیدی که رسوا شد دلم ، غرق تمنا شد دلم
دیدی که من با این دل ، بی آرزو عاشق شدم

با آن همه آزادگی ، بر زلف او عاشق شدم

ای وای اگر صیاد من ، غافل شود از یاد من
قدرم نداند ...

در پیش بی دردان چرا ، فریاد بی حاصل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل ، با یار صاحبدل کنم

وای ز دردی که درمان ندارد
فتادم به راهی که پایان ندارد

وای ز دردی که درمان ندارد
فتادم به راهی که پایان ندارد

وای ز دردی که درمان ندارد
فتادم به راهی که پایان ندارد ...

و این اشکه که برای تو سرازیر می شه ، لیلی ... جان لیلی ... جان لیلی جان من ... عشقی که درش اشک نباشه عشق نیست ... لیلی ... تنها چیزی که برای نثار کردن دارم یه دله که داغونه ... لیلی از گل روی تو شرمنده ام ... جان لیلی ... هیچ اشکی اشک نیست مگر برای عشق تو ...

وای ز دردی که درمان ندارد
فتادم به راهی که پایان ندارد ...

جان لیلی ... تویی که پادشاه این تنهایی هستی ...
my love...

گل و گلابی

عکس اول مربوط به گلیه که پریروز از دوست گلم هدیه گرفتم :

این عکسم مربوط به خانم گلابی که سرشو گذاشته رو پای گوسفند زردم :


+ خیلی مرسی از دوست گلم . خودت گل بودی گل چرا اوردی

+ داداشم جمعه اینجا بود می گفت این شیکم که تپه تپه میاد جلو گرم گرم می ره عقبا !!! حواست به خودت باشه که لب مرزی

+ من دو تا تابلو خریدم بزنم به دیفال مامانم یکیشو نمیذاره بزنم ! چیکار کنم خو پول دادم دلم می خواد بزنمش به دیفال

+ خیلی نیشستم دارم کد می نویسم ... یه حالت چتیه مثل جنون ... اصلاً برنامه ریزی و زمانبندی ندارم ... می نویسم می رم جلو هرچه باداباد ...

+ یه سربازی اومده بود دفتر ما پرونده شو دیدم براش 14 روز اضافه خدمت رد کرده بودن. یه 10 روز با یه 4 روز به خاطر یه کار ! پیش خودم گفتم نامردیه آدم واسه خاطر یه کار دوبار تنبیه شه . هر 14 روز تنبیهش رو لغو کردم که دیگه هیچ سربازی رو اینطوری تنبیه نکنن ... عدلتون کجا رفته فلان فلان شده ها ...