دیدم صنمی سرو قدی روی چو ماهی
افکنده به رخسار چو مه زلف سیاهی
بشینم سر راهی به امید نگاهی
الهی تو گواهی ، خدایا تو پناهی
بی او من و این کنج غم و آتش آهی
الهی تو گواهی ، خدایا تو پناهی ...
+ تنها عشق توست که دلها را زنده نگه می دارد و روح ها را بی نیاز می کند و تیمار ... لحظه ای دیدار با تو می ارزد که تمام عمر را گداوار زیست ... ای خود عشق ، ای جان لیلی ...