داشتم با یکی از رفقا چت می کردم ، خیلی آیکون خنده و خوشحالی تو نوشته های من وجود داشت . بعد این رفیقم گفتش که بابا اینهمه وضع خرابه ( منظورش حوادث اخیر کشور بود ) و همه نا امیدن . تو چرا عین خیالت نیس ؟ راستش من نه اینکه عین خیالم نباشه . اما یه چیزی درون قلبم ندا می ده که این رژیم و تشکل افتاده تو سرازیری زوال . درسته که الان وضع رو به راه نیست اما به قوانین طبیعت و هوشمندی طبیعت ایمان دارم . به اینکه می دونم دست انتقام طبیعت با کسی شوخی نداره ...
"گیرم که خلق را به فریبت فریفتی ، با دست انتقام طبیعت چه می کنی ؟"
واسه همینه که معتقدم الان تاریک ترین لحظه های این شب سیاهه که بعد از اون روشنایی دلنوازی میاد ... واسه همینه که خداروشکر می کنم که تو این زمان دارم زندگی می کنم . چون شاهد این تغییرات خواهم بود ! درضمن ، اگر راهی رو بری که دیگران رفتن به همون نتیجه می رسی که دیگران رسیدن . آقای شاه همه ی تکیه اش به نیروی نظامی و ساواکش بود . این آقا هم همه تکیه اش به بسیجش و وزارت اطلاعاتشه . این خط ، اینم نشون ، که شاهد یک فروپاشی خواهیم بود !